چرا در برخی روابط عاشقانه وابستگی به وجود میآید؟ 22 نکته کلیدی
وابستگی در روابط عاشقانه، یک پدیده پیچیده و چندوجهی است که میتواند ریشه در عوامل مختلفی داشته باشد. درک این عوامل به ما کمک میکند تا روابط سالمتری را تجربه کنیم و از آسیبهای ناشی از وابستگی ناسالم جلوگیری نماییم. در اینجا 22 نکته کلیدی را بررسی میکنیم که میتوانند در شکلگیری وابستگی در روابط عاشقانه نقش داشته باشند:


شناخت این عوامل و تلاش برای رفع آنها، گامی مهم در جهت ایجاد روابط سالم و پایدار است.
چرا در برخی روابط عاشقانه وابستگی به وجود میآید؟
1. ترس از تنهایی
ترس از تنها ماندن یکی از بزرگترین محرکهای وابستگی در روابط عاشقانه است. فرد ممکن است فکر کند بدون حضور پارتنرش، زندگیاش بیمعنا و غیرقابل تحمل خواهد بود. این ترس اغلب ناشی از تجربیات ناخوشایند گذشته و یا کمبود اعتماد به نفس است. فرد وابسته ترجیح میدهد در یک رابطه نامناسب بماند تا اینکه با تنهایی روبرو شود. احساس پوچی در نبود فرد مقابل میتواند به این ترس دامن بزند. در نتیجه فرد سعی میکند با چنگ زدن به رابطه، از این احساس ناخوشایند فرار کند. این ترس باعث میشود نیازهای فرد مقابل را بر نیازهای خود ارجح بداند. به تدریج این ترس میتواند باعث از بین رفتن هویت فردی شود.
2. اعتماد به نفس پایین
افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند، اغلب برای تایید و پذیرش به پارتنر خود وابسته میشوند. آنها ارزش خود را در گرو تایید و محبت پارتنرشان میبینند. این افراد معمولاً به شدت نگران از دست دادن پارتنرشان هستند. ترس از قضاوت شدن و مورد پذیرش واقع نشدن، زمینهساز این وابستگی است. آنها دائماً به دنبال نشانههای عشق و تایید در رفتار پارتنر خود هستند. کوچکترین انتقاد یا بیتوجهی میتواند برایشان بسیار آزاردهنده باشد. در نتیجه برای حفظ رابطه، حاضر به انجام هر کاری هستند، حتی به قیمت نادیده گرفتن نیازهای خود.
3. تجربیات ناخوشایند گذشته
تجربیات منفی در روابط قبلی، مانند طرد شدن یا خیانت، میتوانند باعث ایجاد وابستگی در روابط بعدی شوند. فرد ناخودآگاه تلاش میکند از تکرار تجربیات دردناک گذشته جلوگیری کند و برای این منظور به پارتنرش وابسته میشود. این افراد ممکن است دائماً نگران تکرار سناریوهای گذشته باشند. ترس از رها شدن و تکرار درد، باعث میشود بیش از حد به پارتنرشان بچسبند. آنها ممکن است رفتارهای کنترلگرانه از خود نشان دهند. همچنین ممکن است به طور مداوم به دنبال اطمینان از عشق و وفاداری پارتنرشان باشند. این تجربیات، الگوهای رفتاری ناسالمی را در فرد ایجاد میکند.
4. نیاز به کنترل
وابستگی گاهی اوقات ریشه در نیاز به کنترل دارد. فرد با وابسته کردن پارتنرش، در واقع سعی میکند او را کنترل کند. این افراد ممکن است به شدت حسود و مالکیتطلب باشند. آنها سعی میکنند با محدود کردن آزادی پارتنرشان، از رفتن او جلوگیری کنند. این نیاز به کنترل اغلب ناشی از احساس ناامنی و بیاعتمادی است. فرد فکر میکند با کنترل پارتنرش میتواند از خیانت و ترک شدن جلوگیری کند. این رفتارها معمولاً نتیجه معکوس دارند و باعث ایجاد تنش و نارضایتی در رابطه میشوند. این رفتارها منجر به از بین رفتن صمیمیت و اعتماد در رابطه میشود.
5. عدم استقلال عاطفی
افرادی که استقلال عاطفی ندارند، برای احساس خوشحالی و رضایت به پارتنرشان وابسته میشوند. آنها نمیتوانند به تنهایی از زندگی خود لذت ببرند و همیشه به حضور پارتنرشان نیاز دارند. این افراد معمولاً فعالیتها و علایق خود را برای جلب رضایت پارتنرشان قربانی میکنند. آنها فاقد مهارتهای لازم برای مدیریت احساسات خود هستند. به همین دلیل، برای آرامش و تسکین، به پارتنرشان متکی میشوند. این وابستگی میتواند باعث خستگی و نارضایتی پارتنر شود. زیرا فرد وابسته مسئولیت احساسات خود را به دوش پارتنرش میاندازد.
6. الگوهای خانوادگی
الگوهای خانوادگی و روابط والدین میتواند در ایجاد وابستگی در روابط عاشقانه نقش داشته باشد. اگر فرد در خانوادهای بزرگ شده باشد که والدینش به یکدیگر وابسته بودهاند، احتمال اینکه خودش نیز در روابطش وابسته شود بیشتر است. این افراد ممکن است ناخودآگاه همان الگوهای رفتاری را تکرار کنند. در ضمن، اگر فرد در کودکی از نظر عاطفی مورد بیتوجهی قرار گرفته باشد، ممکن است در بزرگسالی برای جبران این کمبودها به پارتنرش وابسته شود. آنها ممکن است به دنبال جلب توجه و محبتی باشند که در کودکی از آن محروم بودهاند. این الگوهای خانوادگی میتوانند بسیار عمیق و ناخودآگاه باشند. به همین دلیل، شناسایی و تغییر آنها نیازمند تلاش و آگاهی است.
7. کاملا مطلوبسازی پارتنر
کاملا مطلوبسازی پارتنر یکی دیگر از عواملی است که میتواند منجر به وابستگی شود. فرد، پارتنرش را بدون عیب و نقص تصور میکند و تمام توجه و انرژی خود را صرف جلب رضایت او میکند.
این افراد معمولاً عیبهای پارتنرشان را نادیده میگیرند و فقط بر روی جنبههای مثبت او تمرکز میکنند. آنها ممکن است پارتنرشان را بر روی یک پایه بلند قرار دهند و خودشان را دست کم بگیرند. این کاملا مطلوب سازی میتواند باعث شود که فرد به طور غیر واقعی به پارتنرش وابسته شود. وقتی که فرد با واقعیتهای پارتنرش روبرو میشود، ممکن است دچار ناامیدی و سرخوردگی شود. اما به دلیل وابستگی شدیدی که دارد، نمیتواند از رابطه خارج شود. این کاملا مطلوب سازی مانع از دیدن واقعیتهای رابطه میشود.
8. فقدان هویت فردی
وقتی فرد هویت فردی قوی نداشته باشد، ممکن است برای تعریف خود به پارتنرش وابسته شود. آنها هویت خود را در رابطه تعریف می کنند. علایق، اهداف و ارزشهای خود را با پارتنرشان هماهنگ میکنند. این افراد ممکن است به طور کامل در زندگی پارتنرشان حل شوند. آنها از استقلال و فردیت خود دست میکشند. در نتیجه، از دست دادن رابطه برای آنها به معنای از دست دادن هویت و معنای زندگی است. این فقدان هویت فردی، وابستگی را تشدید میکند.
9. ترس از قضاوت
ترس از قضاوت شدن توسط دیگران میتواند باعث شود فرد برای حفظ رابطه، به پارتنرش وابسته شود. آنها ممکن است نگران باشند که اگر از رابطه خارج شوند، دیگران آنها را سرزنش یا تحقیر کنند. این ترس میتواند به ویژه در جوامعی که به روابط پایدار اهمیت زیادی میدهند، قوی باشد. فرد ممکن است احساس کند که مجبور است برای حفظ ظاهر، در رابطه بماند. حتی اگر از رابطه ناراضی باشد. این ترس از قضاوت میتواند باعث شود که فرد به نیازهای خود بیتوجه باشد. و برای جلب رضایت دیگران، در یک رابطه ناسالم بماند.
10. باورهای غلط درباره عشق
باورهای غلط درباره عشق، مانند این که عشق باید دردناک و فداکارانه باشد، میتواند منجر به وابستگی شود. این افراد ممکن است فکر کنند که هرچه بیشتر برای پارتنرشان فداکاری کنند، بیشتر دوست داشته میشوند. آنها ممکن است مرزهای خود را نادیده بگیرند و به خواستههای نامعقول پارتنرشان تن دهند. این باورهای غلط میتوانند باعث شوند که فرد در یک رابطه ناسالم گیر بیفتد. و نتواند از آن خارج شود. چون فکر میکند که دارد عشق واقعی را تجربه میکند. اصلاح این باورها، قدم مهمی در رهایی از وابستگی است.
11. نیاز به حمایت
گاهی وابستگی از نیاز مبرم به حمایت عاطفی و عملی ناشی میشود. فرد احساس میکند بدون پارتنرش قادر به حل مشکلات و انجام امور روزمره نیست. این نیاز میتواند در شرایط خاصی مثل بیماری، از دست دادن شغل یا مشکلات خانوادگی تشدید شود. فرد وابسته، پارتنرش را تنها منبع امید و راهنمایی خود میبیند. در نتیجه، ترس از دست دادن او، به ترس از عدم توانایی در مواجهه با زندگی تبدیل میشود. این نیاز به حمایت، گاهی اوقات با سوء استفاده عاطفی اشتباه گرفته میشود. تقویت مهارتهای فردی و کسب استقلال در حل مسائل، راهکاری موثر برای کاهش این نوع وابستگی است. در واقع، فرد باید یاد بگیرد که به خود متکی باشد.
12. احساس گناه
احساس گناه میتواند نقش مهمی در ایجاد و تداوم وابستگی ایفا کند. فرد ممکن است به دلیل اشتباهات گذشته یا احساس مسئولیت بیش از حد در قبال پارتنرش، احساس گناه کند. این احساس گناه، او را به ماندن در رابطه و جبران اشتباهات وادار میکند. او ممکن است فکر کند که رها کردن پارتنرش، بیانصافی و ظلم است. این احساس گناه، فرد را از توجه به نیازهای خود باز میدارد. و او را مجبور میکند تا رضایت پارتنرش را بر رضایت خود ارجح بداند. در این شرایط، ضروری است که فرد به خود یادآوری کند که مسئول شادی و خوشبختی دیگران نیست. 
همچنین یادگیری مهارت های جدید و کسب تجربیات متفاوت، به افزایش اعتماد به نفس و احساس توانمندی کمک میکند. هیچ موفقیتی بدون تغییر کردن به دست نمی آید. تغییر کردن، لازمه پیشرفت است.
16. فشار اجتماعی
فشار اجتماعی برای ازدواج و تشکیل خانواده، به ویژه در سنین خاص، میتواند باعث شود فرد به یک رابطه نامناسب و وابسته چنگ بزند. او ممکن است از ترس قضاوت شدن توسط خانواده و دوستان، از رها کردن رابطه خودداری کند. این فشار میتواند به ویژه برای زنان بیشتر باشد. زیرا در برخی جوامع، زنان مجرد بیشتر مورد قضاوت و سرزنش قرار میگیرند. باید به یاد داشته باشیم که هیچ کس نمیتواند تصمیم درستی برای زندگی ما بگیرد. و ما باید به جای تسلیم شدن به فشارهای اجتماعی، به نیازها و خواستههای خود توجه کنیم. تصمیم درست را خودتان بگیرید و به حرف دیگران اهمیت ندهید. زندگی، متعلق به شماست و نه دیگران.
17. عدم وجود سرگرمی و فعالیت های مستقل
وقتی زندگی فرد فقط حول محور رابطه عاشقانه میچرخد و هیچ سرگرمی و فعالیت مستقلی ندارد، احتمال وابستگی بیشتر میشود. در این شرایط، فرد تمام وقت و انرژی خود را صرف پارتنرش میکند و هیچ فضایی برای رشد فردی و استقلال عاطفی باقی نمیماند. داشتن سرگرمیها، علایق و فعالیتهای مستقل، به فرد کمک میکند تا هویت خود را حفظ کند. و احساس رضایت و خوشبختی را در خارج از رابطه نیز تجربه کند. این امر باعث میشود که فرد کمتر به پارتنرش وابسته شود. و از او به عنوان تنها منبع شادی و رضایت استفاده نکند. برای خود وقت بگذارید و به علایق خود توجه کنید. دنیا را با دید خودتان تجربه کنید.
18. مشکلات سلامت روان
برخی از اختلالات سلامت روان، مانند اضطراب، افسردگی و اختلال شخصیت مرزی، میتوانند منجر به وابستگی در روابط عاشقانه شوند. این اختلالات میتوانند باعث شوند که فرد احساس ناامنی، ترس از رها شدن و نیاز مبرم به تایید و توجه داشته باشد. درمان این اختلالات با کمک یک متخصص سلامت روان، میتواند به کاهش وابستگی و بهبود کیفیت روابط کمک کند. درمان میتواند دارویی، روان درمانی یا ترکیبی از هر دو باشد. باید فرد به دنبال کمک حرفهای باشد و از خوددرمانی خودداری کند. با مشکلات روحی و روانی خود نجنگید و از یک متخصص کمک بگیرید. بهتر شدن حال روحی، وظیفه شماست. سلامت روان، به اندازه سلامت جسم، اهمیت دارد.
19. عدم وجود مرزهای سالم
عدم وجود مرزهای سالم در رابطه، به این معناست که فرد نمیتواند به درستی از خود محافظت کند و اجازه میدهد پارتنرش از او سوء استفاده کند. او ممکن است به خواستههای نامعقول پارتنرش تن دهد، نیازهای خود را نادیده بگیرد و به طور کلی از خود غافل شود. یادگیری تعیین و حفظ مرزهای سالم، یک مهارت ضروری برای هر رابطهای است. این مهارت به فرد کمک میکند تا از خود محافظت کند. احترام خود را حفظ کند. و از ایجاد یک رابطه وابسته و ناسالم جلوگیری کند. مرزهای خود را مشخص کنید و به دیگران اجازه ندهید از آن عبور کنند. شما لایق احترام هستید. هیچ کس حق ندارد با شما بدرفتاری کند.
20. فقدان حمایت اجتماعی
اگر فرد فاقد یک شبکه اجتماعی قوی از دوستان و خانواده باشد، ممکن است برای حمایت عاطفی و اجتماعی به پارتنرش وابسته شود. در این شرایط، رابطه عاشقانه به تنها منبع حمایت و تعلق فرد تبدیل میشود. تقویت روابط با دوستان و خانواده، شرکت در فعالیتهای اجتماعی و ایجاد ارتباطات جدید، میتواند به کاهش وابستگی و افزایش احساس تعلق کمک کند. یک دوست خوب، میتواند زندگی شما را تغییر دهد. در کنار دوستان و خانواده خود، احساس خوشبختی خواهید کرد. روابط اجتماعی سالم، از شما در برابر مشکلات زندگی محافظت میکنند. از دوستان و خانواده خود غافل نشوید.
21. باور به اینکه فقط یک “نیمه گمشده” وجود دارد
باور به اینکه هر فرد فقط یک “نیمه گمشده” دارد و باید تمام تلاش خود را برای یافتن او بکند، میتواند منجر به وابستگی در روابط عاشقانه شود. این باور غلط باعث میشود که فرد به هر قیمتی در یک رابطه بماند، حتی اگر رابطه سالم و رضایتبخش نباشد. واقعیت این است که افراد زیادی وجود دارند که میتوانند با ما سازگار باشند. و یک رابطه سالم و خوشبخت را با ما تجربه کنند. نباید به دنبال یک “نیمه گمشده” باشیم، بلکه باید به دنبال یک شریک زندگی مناسب باشیم. شخصی که ما را دوست داشته باشد. به ما احترام بگذارد. و با ما در یک مسیر مشترک قدم بردارد. شما نیمه گمشده کسی نیستید.
22. سبک دلبستگی ناایمن
سبک دلبستگی ناایمن، که در دوران کودکی شکل میگیرد، میتواند در بزرگسالی منجر به وابستگی در روابط عاشقانه شود. افرادی که سبک دلبستگی ناایمن مضطرب-اجتنابی دارند، معمولاً به شدت نگران طرد شدن هستند و به طور مداوم به دنبال تایید و توجه از پارتنرشان هستند. درمان میتواند به فرد کمک کند تا سبک دلبستگی ایمنتری را توسعه دهد. و روابط سالمتر و رضایتبخشتری را تجربه کند. اگر فکر میکنید که سبک دلبستگی ناایمنی دارید، از یک متخصص کمک بگیرید. شما تنها نیستید. تغییر سبک دلبستگی، امکان پذیر است. به خودتان فرصت بدهید تا یک رابطه سالم را تجربه کنید.






